یاران ز چشم دل برخ یار بنگرید


بلبل شوید و رونق گلزار بنگرید

تا کی ز چشم عقل نظر در اثر کنید


عاشق شوید و صانع آثار بنگرید

خود را چو ما بعشق سپارید در رهش


بیخود شوید و لذت دیدار بنگرید

از پای تا بسر همگی دیدها شوید


حسن و جمال دلکش دلدار بنگرید

زین آب و خاک تیره بپوشید چشم سر


وز چشم سر بمنبع انوار بنگرید

دکان جان و دل بگشائید در عمش


اقبال کار و رونق بازار بنگرید

از سو ز جان متاع فراوان کنید غرض


ز الله اشتراش خریدار بنگرید

تاریک و تیره درهم و آشفته و دراز


در زلف یار حال شب تار بنگرید

چشمی بسوی کلبهٔ احزان ما کنید


افغان و نالهای دل زار بنگرید

گفتار نیک فیض شنیدند برملا


در خلوتش بزشتی کردار بنگرید